درسهایی از تاریخچهی ترجمه
5. خدمات عباسیان
پروانه فخامزاده
دانشگاه آزاد زعفرانیه
1375-1383
منصور، خلیفهی عباسی، در سال 145 هجری قمری (763 میلادی)، دارالخلافهی بغداد را بنیاد نهاد و برای گسترش فرهنگ اسلامی به جستوجوی پزشکان و مترجمان برجسته پرداخت.
مأمون، که از جانشینان منصور بود، راه او را ادامه داد و ترجمه و مطالعهی تحقیقیِ آثار کلاسیک را تشویق کرد.
در زمان او سه مرکز ترجمه وجود داشت:
1. اسکندریه: این مرکز وارث فرهنگ و تمدنِ آتن بود و واسطهی اندیشهی یونانی و اسلامی شد.
2. جندیشاپور: خسرو انوشیروانِ اول مدرسهی مشهور طب را در این مرکز دایر کرده بود و بعدها نیز در آنجا به علم طب پرداختند.
3. حرّان: در این مرکز به تمدن کهن یونانی، نجوم، ریاضی، و گیاهشناسی پرداختند.
عبداللهبن المقفع از مترجمان ایرانیِ مسلمان است که کتاب کلیله و دمنه را به عربی ترجمه کرد.
محمد، پسر ابن مقفع، چند رسالهی منطقی ازجمله ایساغوجی فرفوریوس و قاطیغوریاس و ارمینیاس و نیز آنالوطیقای ارسطو را، که در زبان فارسی شناخته شده بود، به عربی برگرداند.
آثار ارسطو عمدتاً در مکتب حنین و پسرش اسحاق و معاصران او به عربی ترجمه شد. حنین و اسحاق مترجمانی بسیار امانتدار بودند و اگر از ترجمهی خود رضایت نداشتند، مجدداً اثر را ترجمه میکردند.
دانشمندی مسیحی به نام یحییبن عدّی (متوفی به سال 363 ه.ق.) در کار ترجمه به حنین و اسحاق کمک میکرد و ترجمههای سریانیِ حنین از متون یونانی را به عربی برمیگرداند و با جدیّتِ ستایشانگیزی به انتقال آثار ارسطو به جهان اسلام یاری میکرد. شاید بتوان او را پس از اسحاق مهمترین مترجمِ آثار فلسفی و منطقی دانست.
موضوعِ ترجمههای اسلامی
کیمیا و طب نخستین علومی بودند که توجه مسلمانان را به خود جلب کردند.
ولی از آنجا که شاخههای گوناگون دانش با پیوندی طبیعی به یکدیگر مرتبطاند، نهضتِ علمیِ اسلامی به کیمیا و طب اکتفا نکرد و به علوم طبیعی و مابعدطبیعی و دینی نیز روی آورد.
کتاب مقدس و انجیلها و آثار مانوی و زردشتی ترجمه شدند. در نجوم و ریاضی و سیاست آثاری از هندی و فارسی به عربی برگردانده شدند و کتب هندسه و طب و نجوم نیز از یونانی به عربی ترجمه شدند. مهمتر از همه متون فلسفه و منطق بهویژه آثار ارسطو و شاگردانش، جالینوس، افلاطون و... در این دوره ترجمه شدند.