فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی. محمد حسندوست. 5 جلد. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. 1393. 195+ 2955 صفحه. و جلد پنجم llX +403+154 صفحه.
سر ویلیام جونز درجهت اثبات خویشاوندی زبانهای ملل مختلف، درطی سدۀ 19 میلادی، ازطریق گرایش زبانشناختیِ تاریخی- تطبیقی ، برای نخستین بار به رابطۀ میان زبانهای سنسکریت، لاتین و یونانی پی برد. رفتهرفته ریشهشناسی بهمعنای دقیق و علمی شکل گرفت و بررسی تاریخچۀ صورتهای زبانی آغاز شد، یعنی یافتن صورتهای کهنترِ واژه و شکلهای دیگر آن در زبانهای همخانواده و ارتباط آنها با هم در زبانِ هندواروپایی مادر.
فراموش نکنیم که اگرچه زبان هندواروپاییِ مادر حاصل فرایند تقسیمبندیِ زبانها و مقایسۀ تطبیقی آنها بوده است، ولی درواقع، هدف از ریشهشناسی، تنها یافتن میراث مشترک زبانها در یک خانوادۀ زبانی نیست بلکه شناساییِ تحولات زبان طی دورههای مختلفِ آن درطول تاریخ نیز هست. و کشف قواعد این تحولات، امروزه، بیشتر در مطالعات ردهشناختی زبانها کاربرد دارد.
زبانشناسان در مطالعات ریشهشناختی بر اصول و ضوابط زیر توافق دارند:
1. صورت اولیۀ واژه بهعلاوۀ معادلها و مشتقات آن باید مشخص شود.2.همۀ واجهای یک واژه باید با واجهای فرم اولیه (اتیمون ) منطبق باشند.3.انحرافِ هر واج از قواعد معمول باید بهشکلی موجه توضیح داده شود. 4. تغییرات معناییِ واژه درطول زمان باید مشخص و توضیح داده شود. 5. ساختار واجیِ واژههای پراکندهای که اصواتی غیربومی دارند و احتمالاً عاریتی یا قرضیاند باید شناسایی و خاستگاه اصلیِ آنها مشخص شود.
در مطالعات ریشهشناختیِ زبان فارسی، محور اصلی زبان فارسی است و نخستین هدف، اثبات این نکته که این زبان ازجمله زبانهای خانوادۀ ایرانی است و درنتیجه مشخصکردنِ رابطۀ آن با زبان هندواروپاییِ مادر. دیگر اینکه جایگاه این زبان باید نسبت به دیگر زبانهای این خانواده تعیین شود. مثلاً با زبانهای اوستایی و فارسی باستان و ... و نیز با زبانهای زندۀ ایرانی مانند پشتو، اُسّتی، کردی، بلوچی، و ... بهعلاوه باید روشن شود که زبان فارسی با گویشهای رایج امروزی در سرزمین پهناور ایران چه نوع ارتباطی دارد.
همۀ اصول و ضوابطی که گفته شد، در فرهنگ پنججلدی ریشهشناختیِ زبان فارسی تألیف دکتر محمد حسندوست گردآمده است تا آن را تبدیل کند به نخستین فرهنگ کامل ریشهشناختی زبان فارسی (از حرف آ تا حرف ی)، که انتظاری دیرینه را برآورده ساخته است.
جلد اول این فرهنگ (آ- ت)، نخستینبار در سال 1383 توسط مؤلف آماده و زیر نظر دکتر بهمن سرکاراتی در بخش نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسی چاپ شد. در نسخۀ جدید، چاپ 1393، جلد نخست مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار گرفت و تغییراتی در آن اعمال شد:
تعداد 107 مدخل به مدخلهای حرف (آ) افزوده شده است. ازجمله: آبان، ... ، آبی1، آبی2، ... ، آجر، ... ، آذر2، ...، آزادی، ... ، آس2، آس3، ...، آسیا، ... ، آمین، آهنگ، ...، آییژ.
در برخی از موارد در آوانویسی مدخلها تغییراتی داده شده است: بور، بُل، برنج1، برنج2، و صورت فارسی میانۀ آب.
گاه با افزودن علائم سجاوندی، تلفظ فارسی دقیقتر شده است: آیَفت، آوُردن، ...
به اطلاعات ذیل مدخلها نیز در بسیاری موارد نکاتی اضافه شده است. ازجمله نمونهها و معادلهایی از فارسی افغانستان و تاجیکی قابل ذکر است.
این مجموعۀ پنججلدی با سخنان مؤلف (سخن آغازی) شروع میشود. سپس مؤلف در دیباچه (ص نُه تا پانزده) به شرح چگونگی شکلگرفتن کتاب میپردازد.
در صفحات هفده تا بیستونه، فهرست اختصارات و نیز منابعِ زبانهای اروپایی ثبت شده است و صفحات سیویک تا پنجاهونه، به فهرست اختصارات و نیز منابعِ زبانهای فارسی و عربی اختصاص دارد.
پیوست اول، که از صفحۀ شصتویک مقدمه شروع میشود و تا صفحۀ یکصدوبیستونه ادامه دارد، به تحولاتِ تاریخیِ واجهای زبان فارسی دری پرداخته است و در ادامۀ آن سه فهرست وجود دارد: 1. فهرستِ واجهای زبان فارسیِ دری و پیشینۀ تاریخی آنها (صص یکصدوسیویک تا یکصدو چهلوچهار)، 2. فهرست واجهایزبان ایرانی باستان و تحولات تاریخیِ آنها در زبان فارسی دری (صص یکصدوچهلوپنج تا یکصدوشصت)، 3. فهرست واجهای زبانِ فرضیِ هندواروپایی و تحولات تاریخی آنها در زبان فارسی دری (صص یکصدوشصتویک تا یکصدوشصتوچهار).
در این پیوست و سه فهرستِ آن، حاصل تحقیقاتِ دانشمندان ایرانی و غیرایرانی، در این زمینه، بهطور خلاصه ثبت است. این پیوست، بهگفتۀ مؤلف (ص چهارده مقدمه)، برای علاقهمندان به مسائل مربوط به واجشناسیِ تاریخیِ زبان فارسی بیفایده نخواهد بود.
پیوست دوم (صص یکصدوشصتوچهار تا یکصدوهفتادوپنج) اختصاص دارد به جدول تطبیقی واجهای زبان فرضی هندواروپایی و سپس (صص یکصدوهفتادوهفت تا یکصدونودوچهار) تحولات تاریخیِ [این واجها] در برخی زبانهای منشعب از هندواروپایی.
در این پیوست، واجهای زبان فرضی هندواروپایی، و تحولاتِ شایعِ آنها، در برخی از زبانهای منشعب از هندواروپایی مادر، درقالبِ جداولی، بهصورت تطبیقِ یکبهیک بررسی و در پایانِ جداول، برای بسیاری از تحولاتِ یادشده، مثالی نیز افزوده شده است. مؤلف معتقد است (ص چهارده مقدمه): "آنچه در این پیوست (ظاهراً برای اولینبار درمیان محققان ایرانی) مطرح شده، خود میتواند موضوع رسالهای مفصل باشد".
در انتهای این پیوست، یک صفحه (یکصدونودوپنج) اختصاص دارد به منابع مورد استفاده در تهیه و تدوین پیوست دوم.
پساز پیوست دوم، بدنۀ اصلی فرهنگ، از (حرف آ) در صفحۀ 1، آغاز میشود و به حرف (ی) در صفحۀ 2955 خاتمه مییابد، که مجموعاً 5514 مدخل را شامل میشود. در ذیل بسیاری از مداخل، صورتهای مختلفِ مکتوبِ لغتِ مدخل، برخی مشتقات آن و لغاتی که بهنوعی با لغتِ مدخل مربوطند، آورده شده است.
الگوی مؤلف در تألیف این فرهنگ، فرهنگهای ریشهشناختیِ زبانهای اروپایی بوده است، الگویی که ضمن کار با ذهن و تفکر ایرانی همخوانی یافته است.
دکتر حسندوست در دیباچه قید میکند که خردهای که بر این کتاب وارد است این است که همۀ لغات فارسی و اصل و منشأ آنها را شامل نمیشود. و در ادامه میآورد که علت این است که یافتن چارچوبی دقیق و مطلق برای انتخاب لغاتِ یک فرهنگ، بهویژه فرهنگ ریشهشناختی، تقریباً ناممکن است.
در صفحۀ ده دیباچه آمده است: "... بهناچار دست به انتخاب زدم. بدین نحوکه در انتخاب لغاتِ دخیل از زبانهای غیرایرانی، تنها از روی ذوق و سلیقه عمل کردم. اما درخصوص لغاتِ اصیلِ ایرانی، تنها به وجه اشتقاقِ لغاتی اشاره کردم که منابعِ مورد استفادۀ من، دربارۀ آن لغات، اطلاعات ریشهشناختی بهدست دادهاند. بهعبارت دیگر، لغاتِ اصیلِ ایرانی، که در این فرهنگ دربابِ وجه اشتقاق آنها سخن رفته، لغاتی هستند که توانستهام دربارۀ آنها، از منابع مختلف، اطلاعاتِ ریشهشناختی یا حتی گویشی گردآوری، و یا خود دربارۀ وجه اشتقاق آنها پیشنهادی ارائه کنم".
وی در ادامه دربارۀ واجنویسیِ مداخل نوشته است: "... نخست میپنداشتم که واجنویسیِ مداخلِ این فرهنگ، به یاریِ فرهنگهای معتبر فارسی، بهسهولت امکانپذیر خواهد بود، اما رفتهرفته دریافتم بهکارگیریِ روشی نظاممند، یکدست و مطلق برای واجنویسیِ همۀ لغاتِ فارسی عملاً غیرممکن است". درنتیجه واجنویسیِ برخی لغات منطبق با تلفظ کلمه در فارسیِ دری بوده است و برخی نیز منطبق با تلفظ کنونی کلمه، که همگی با توجه به ضبط فرهنگهای معتبر فارسی و نیز ضبط محققان اروپایی صورت گرفتهاند (نک. دیباچه، صص ده و یازده).
برای تعریف واژهها، از فرهنگهای جهانگیری، برهان قاطع (علیرغم خردههایی که بر آن گرفتهاند)، لغتنامۀ دهخدا، فرهنگ معین، فرهنگ بزرگ سخن و دیگر فرهنگهای فارسی بهره گرفته شده است. برای یافتن شواهد از گنجواژه و پیکرهاستفاده نشده است و مؤلف مستقیماً طی تلاشی طاقتفرسا و طولانیمدت، تعداد بیشماری کتاب را جستوجو کردهاند. بااینحال تعداد اندکی از واژهها بدون شاهد ماندهاند. مانند: سولدونی، سوگُلی، صنّار، سپرهم، لیزیدن، نَنو.
پساز نقل شاهد یا شواهد فارسی، به توضیح ریشهشناختی مدخلها پرداخته شده است. مؤلف در صفحۀ دوازده دیباچه گفته است: "... نخست صورت فارسی میانه، ایرانی باستان و ریشۀ لغتِ مدخل، و سپس مترادف یا همریشۀ آن را، در زبان سنسکریت نقل کردهام. آنگاه ریشۀ هندواروپاییِ لغتِ یادشده را، همراه با مشتقاتی از این ریشه در دیگرزبانهای منشعب از هندواروپایی، نظیر یونانی، لاتینی، ژرمنی، ارمنی، لیتوانیایی و جزآن یاد کردهام. پسازآن به ذکر بازماندههای ریشۀ ایرانی باستان، در زبانها و گویشهای ایرانی، از اوستایی و فارسی باستان در دورۀ باستان گرفته تا فارسی میانۀ تُرفانی، پارتی، سغدی، سکایی، خوارزمی و بلخی در دورۀ میانه، و پشتو، آسی، کردی، بلوچی، و بسیاری دیگر از زبانها و گویشهای ایرانیِ شرقی و غربی در دورۀ نو پرداختهام... . بهطور پراکنده و البته کاملاً تفننی، به بررسی برخی اسامی خاص، به بهانۀ همریشهبودنِ آن با لغت مدخل پرداختهام. این لغات، در پایانِ مدخل، با علامتِ * مشخص شدهاند".
ذکر منبع و استناد به آن از این جهت حائز اهمیت است که این امکان را به خواننده میدهد تا هنگام استفاده از فرهنگ بتواند میان آرا و نقلقولهای مؤکد و محکم و آرا و فرضیههای تشکیکپذیر تمایز قایل شود. بنابراین لازم است که هنگام نقلقول از منبعی، از ذکر نام آن منبع غفلت نشود. که این کار علاوهبر رعایتِ امانت، نقطهقوت هر اثر علمی نیز خواهد بود. مؤلف در این فرهنگ با رعایت نهایت امانتداری، علاوهبر ذکر منابع فارسی و غیرفارسی، در توضیحات مدخلها نیز، هرجا که از منبعی استفاده کردهاند، به آن ارجاع دادهاند، و حتی از ذکر منابع مورد استفاده و نامبردن از اشخاصی که بههرنحو، اطلاعاتی را در اختیار ایشان گذاشتهاند، در زیرنویس و متن دیباچه دریغ نکردهاند.
جلد پنجم کتاب شامل افزودههایی بسیار باارزش است که میتواند راهِ دشوارِ تدوینِ فرهنگهای دیگرِ ریشهشناختی و نیز تکمیل این فرهنگِ موجود را برای دانشپژوهان هموار گرداند. قابل ذکر است که وجود این افزودهها ارزشِ مضاعفی به این اثر بخشیده است.
افزودهها شامل نمایۀ مدخلهای فرهنگ، نمایۀ آوانوشتۀ واژههای زبانها و گویشهای ضبطشده در فرهنگ، و نیز نمایۀ شاخۀ اصلی این زبانها و گویشها است.
ـ نمایۀ واژههای فارسی [نو] (صص 5 تا 154).
ـ نمایۀ شاخۀ اصلی زبانها و گویشهایی که واژههای آنها در این فرهنگ آمده است (صص lll تا llX).
ـ از صفحۀ 1 تا 403 نیز اختصاص دارد به نمایۀ آوانوشتۀ واژههای زبانها و گویشهای ثبتشده در فرهنگ، که مجموعاً حدود 279 نمایه و خردهنمایه را شامل میشود.
لازم است در اینجا به چند نکته اشاره شود:
از آنجا که دستیابی به پیشینۀ واژگان، وسوسۀ همیشگی بسیاری از افراد است، و از همینروست که خود به ریشهشناسی عامیانه میپردازند، درنتیجه این فرهنگ، طیف بزرگی از کاربران را، که افراد معمولی نیز درمیان آنان کم نیستند، دربر میگیرد. لذا نبود فهرستی از نشانههای اختصاری برای کاربر عادی مشکلآفرین خواهد بود. اختصاراتی مانند: (قس: قیاس کنید با)، (نک: نگاه کنید به)، (ه.م: به همین کلمه مراجعه شود)، (<>: مشتق است از یا دخیل است در). که البته در چاپ نخستِ جلد اول در صفحۀ هشتاد مقدمه موجود بوده است.
هرچند که اعلام مختلف مانند اسامی خاص و تاریخی، اسامی جغرافیایی و ... بهطور جداگانه مدخل نشدهاند، ولی در ذیل مدخلهای مربوط و نیز، درصورت ضرورت، به این اعلام اشاره شده است که با مراجعه به فهرست واژگان میتوان به تعداد بسیاری از آنها دست یافت.
گاه بهسبب نامعلوم و مبهم بودنِ ریشۀ مدخل به ریشه تصریح نشده است ولی مشتق یا مترادف و معادلی از آن در گویشهای دیگر، برای تحقیقات بعدی، بهدست داده شده است.
آوانویسیِ مداخل، برخلاف بعضی فرهنگها، که بهشکل تقطیع دستوری هستند، بهصورت تقطیع هجایی است تا خواننده را بهسهولت به خوانش و تلفظ آن هدایت کند.
برای انجام کاری اینچنین خطیر، معمولاً طرحی جامع و سنجیده لازم است و مؤسسهای تحقیقاتی که مسئولیت و هزینههای کار را برعهده گیرد و نیز محققانی باید گردهم آیند که هرکدام تواناییهای لازم را کسب کرده باشند و با علاقه و پشتکار بخشی از کار را برعهده گیرند و سپس با درنظرداشتنِ مبانی ریشهشناسی علمی، به انتخاب روشهای کار و پیکره بپردازند و چالشی درازمدت را به جان خریدار باشند. ولی، بهگفتۀ مؤلف فرهنگ، تمام مواد مورد استفاده برای تدوین این فرهنگ بهتنهایی توسط خود ایشان گردآوری شده است و تهیۀ فهرست واژگان، برگهنویسیِ یکیکِ واژهها و حروفنگاریِ آنها و نیز حروفچینی و غیره توسط خود مؤلف انجام گرفته و بارها و بارها مرور شده است (ص چهارده دیباچه). و اگرچه تدوین این فرهنگ 16 سال بهطول انجامیده است، ولی کار آن پایان نیافته و راه مدخلهای آن همچنان باز است و قابلیت سترگی برای افزودن و بزرگشدن دارد (سخن آغازی ص هفت). تصحیح جلد اول و افزودهشدنِ 107 مدخل به حرف (آ) خود شاهدی بر این دعاست.
پساز چاپ جلد اول در سال 1383، نقدهای بسیاری بر این فرهنگ نوشته شد که در آنها (همه با رعایت احترامی عالمانه) به کمبودهای فرهنگ اشاره شده بود. حال که چنین مجموعۀ گرانبهایی با همت یکنفرۀ جناب آقای دکتر حسندوست فراهم آمده، بر همۀ دانشپژوهان و زبانشناسان واجب است که سالبهسال با بهرهگیری از آن و افزودن بر این گنجینۀ پربها، این راه را ادامه دهند، که اگر چنین شود، قطعاً در سالهایی بس دور، که انتظاری جز این نمیرود، این وظیفۀ ملی به تکامل نزدیکتر خواهد شد. همانگونه که گفته شد، قابلیت این فرهنگ برای بزرگشدن بسیار زیاد است، برای نمونه میتوان با انجام پژوهشهایی از نوعِ پژوهشی که به خلق این اثر انجامیده است، اسامی جغرافیایی، اصطلاحات دستوری، اسامی فرقهها و مسلکهای مذهبی، واژههای گویشهایی که در این کتاب نیامدهاند، مانند واژههای ارمنی، اسامی خاص و تاریخی را نیز به این اثر افزود.
بسیاری از محققان ایرانی و خارجیِ زبانهای باستانی همواره به نیاز تدوین چنین فرهنگی واقف بودهاند ولی صعوبت راه مانع میشد تا به چنین کار سترگی جامۀ عمل بپوشانند. سرانجام دکتر حسندوست کمر همت بر میان بست و از سختی و درازیِ راه نهراسید و این نیاز دیرین را محقق کرد. از آنجا که تا کنون برای زبان فارسی فرهنگ ریشهشناختی تدوین نشده بود و سنتی در این زمینه وجود نداشت تا مؤلف محترم بتواند برپایۀ آن فرهنگ خود را بنا کند، لذا این فرهنگ برپایۀ الگوهای تجربی و معیارهای خاص خود ایشان تألیف شده است.
بدیهی است که پساز انتشار، منتقدان و دستاندرکاران به ریزبینی و نکتهسنجی خواهند پرداخت، که در این صورت نهتنها ذرهای از ارزش کار کاسته نخواهد شد، بلکه قطعاً نقدها به گسترش مطالب آن کمک خواهند کرد.
بهگفتۀ دکتر ساموئل جانسون در مقدمۀ فرهنگ ههژار (1369): "آنجا که هر نویسنده آرزوی بلندآوازگی درسر میپروراند، فرهنگنویس امیدی جز این نمیتواند داشته باشد که از آفت مذمّت برکنار بماند، و غالباً همین سعادت نیز نصیب کمتر فرهنگنویسی شده است".
پروانه فخامزاده
1394
منابع
حسندوست، محمد (1383). فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی ج1. زیر نظر بهمن سرکاراتی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
____________ (1393). فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی. 5 جلد. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
شرفکندی، عبدالرحمن (1369). فرهنگ کردی ـ فارسی ههژار. تهران: سروش.
با وبلاگتون خیلی حال کردم بقول خودمونیا دمتون گرم
امیدوارم به سایت ماهم سری بزنی کلبه ی خراب ما رو مزین کنین
98651