پروانه فخام زاده
پروانه فخام زاده

پروانه فخام زاده

چه خوب چه شاداب بودند گل‌ها

چه خوب چه شاداب بودند گل‌ها

نوشته‌ی ایوان تورگنیف

برگردان از روسی: پروانه فخام‌زاده

1368


جایی، زمانی، خیلی دور، شعری خواندم. خیلی زود فراموشم شد ... تنها شروعِ آن در یادم مانده است: "چه خوب، چه شاداب بودند گل‌ها ...".

اکنون زمستان است، شیشه‌های پنجره‌ها یخ زده‌اند، در اتاق تاریک شمعی می‌سوزد. به گوشه‌ای خزیده‌ام و در سرم پیوسته زنگ می‌زند، زنگ می‌زند: "چه خوب، چه شاداب بودند گل‌ها ...".

خود را مقابل پنجره‌ی کوتاه خانه‌ی روستایی روسی می‌بینم. عصر تابستانی به‌آرامی می‌گذرد و جای خود را به شب می‌دهد. در هوای گرم بوی اسپرک و زیرفون پیچیده. دخترک درحالی‌که بر دست‌های کشیده‌اش تکیه داده و سر را بر شانه خم کرده، لبِ پنجره نشسته است. خاموش و بادقت به آسمان می‌نگرد، گویا در انتظار پیداییِ  نخستین ستاره است. چه زودباورند چشمان اندیشناک و رؤیایی‌اش. چه گرم است دهانِ بازِ بی‌گناهِ پُرسنده‌اش. چه آرام می‌دمد سینه‌ی نوشکفته‌ی هنوز هیچ چیز مشوش نکرده‌اش. چه زلال و نرم است سیمای جوانش. جسارت سخن‌گفتن با او ندارم. چه‌اندازه برایم ارجمند است و چه‌قدر قلبم را می‌لرزاند.

"چه خوب، چه شاداب بودند گل‌ها ...".

ولی در اتاق همه‌چیز تیره‌وتار است ... شمعِ میرنده صدا می‌کند، سایه‌های روان بر سقفِ کوتاه می‌لرزند، خشمِ سرما آن‌سوی دیوار زوزه می‌کشد. و نجوای پیرمردانه ملال‌انگیز می‌نماید.

"چه خوب، چه شاداب بودند گل‌ها ...".

چهره‌های دیگری در مقابلم قد راست می‌کنند ... سروصدای شادمانه‌ی خانواده‌ای روستایی به گوش می‌رسد. دو سرِ کوچک با موهای بور به یکدیگر تکیه کرده‌اند و گستاخانه با چشم‌های روشن به من می‌نگرند. گونه‌های گلگون از خنده‌ای خوددارانه به لرزه می‌افتند، دست‌ها مهربانانه به هم پیوسته‌اند و صداهایی جوان و صمیمی درحالی‌که از هم پیشی می‌گیرند طنین می‌اندازند. وکمی دورتر، درون اتاقی راحت، دست‌های جوانِ دیگری انگشتانش را با شستی‌های پیانوی قدیمی درگیر می‌کند. والس لانر1 نمی‌تواند بر صدای سماور کهنه چیره شود.

"چه خوب، چه شاداب بودند گل‌ها ...".

شمع کم‌نور می‌شود و خاموش ... کیست که این‌گونه گرفته سرفه می‌کند؟ سگ پیر بر چهار دست‌وپا جمع شده و کنار پای من می‌لرزد، یگانه دوست من ... سردم است ... مورمورم می‌شود ... همه‌ی آن‌ها مرده‌اند ... مرده‌اند ...



یادداشت: lannerovskii  valse: لندلر landler  یا lander رقصی است عامیانه متعلق به آلمان و اتریش، در سه ضرب که غالباً آوازی به‌همراه دارد. بسیار به والس نزدیک است. هایدن، موزارت، وبر، شوبرت، و بتهوون در آثارشان از این فرم استفاده کرده‌اند.