پروانه فخام زاده
پروانه فخام زاده

پروانه فخام زاده

اسم مصدر مختوم به ِ-ش

اسم مصدر مختوم به -ِش

نوشته‌ی پروانه فخام‌زاده، لیلا عسگری

دانشگاه علامه طباطبایی، چهارمین کنفرانس زبان‌شناسی

1376

 

هدف ما در این مقاله، بررسی صورت‌های کنونی اسم مصدر در فارسی نو و پیشینه‌ی آن در فارسی میانه است. ابتدا بر آن بودیم تا همه‌ی گونه‌های اسم مصدر را مورد بررسی قرار دهیم، ولی به دلیل گستردگی مطلب و نیز عدم امکان ارائه‌ی همه‌ی نکات در این مقاله، که بخش اول از مقاله‌های مربوط به اسم مصدر است، تنها به توصیف اسم مصدرهای شینی بسنده خواهیم کرد و با بهره‌گیری از مطالبی که تا کنون درباره‌ی این مقوله مطرح شده است، گوشه‌ای از این مبحث دستوری را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

برای تحقیق در جزئیات هر علمی در ابتدا باید پیشینه، سپس ساختار و سرانجام کارکرد آن بررسی شود؛ از آن‌جا که همیشه، پژوهش در گذشته می‌تواند به فهم بیشترِ چگونگی‌ها و چرایی‌های امروز بیانجامد، ما نیز همین شیوه را اختیار کردیم و نخست پیشینه‌ی اسم مصدرِ امروز را، که ریشه در گونه‌های فارسی میانه دارد، و نیز ساخت‌هایی را که در فارسی میانه موجود بوده، و سپس به فارسی جدید رسیده است، بررسی کرده‌ایم. بررسی کارکرد اسم مصدر خود موضوع پژوهش جداگانه‌ای است.

نخست با تکیه بر چند تعریف عمومی، مقوله‌ی دستوری اسم مصدر را مشخص می‌کنیم و سپس به پیشینه‌ی آن می‌پردازیم، در ادامه، پس از بررسی ساختار آن در فارسی میانه و نو، ساختارهای گوناگون را معرفی و در نمودار به نکات بیشتری اشاره می‌کنیم، سرانجام، به اجمال به پسوندها و پیشوندها و پس از آن به این نکته می‌پردازیم که چرا اسم مصدر شینی، سماعی نیست، خلاصه‌ای از متن را نیز در انتها ارائه خواهیم داد.

ذکر این نکته نیز به‌جاست که به گمان ما بسیاری از اصطلاحات دستوری در انتقال مفهوم دقیقِ مقولات دستوری نارسا هستند، پس، به‌ناگزیر همان اصطلاحات دستوری مرسوم را، به‌رغم نارسایی آن‌ها به‌کار برده‌ایم.[1]...... .



[1]. یکی از دلایل اغتشاش در فهم و بیان مفهوم اسم مصدر (و نیز بسیاری مقولات دستوری دیگر) در میان دانش‌آموزان و نیز دانش‌آموختگانِ دستور، به‌نظر نگارندگان، بی‌تردید نام‌گذاری آن‌هاست. اگرچه بسیاری اعتقاد دارند هر اصطلاحی که تعریف شود، با تعریف خود یگانه می‌گردد و بنابراین مشکلی در فهم آن به‌وجود نمی‌آید. ولی واقعیت غیر از این است. برای فهم یک واژه‌ی عربی، نزد شخصی که به زبان عربی تسلط ندارد، فعالیتی اضافه در مغز لازم است و آن فعالیت اضافه، ترجمه‌ی واژه به معنا در ذهن و سپس درکِ آن است. مثلاً اگر به‌جای "اسم مصدر" از عبارت "اسم کنش" یا اسم فعل (در دستور پنج استاد در صفحه‌های 104 جلد اول و 27 جلد دوم درمقابل کلمه‌ی فعل، واژه‌ی "کنش" نیز آمده است)، یا از "اسم فرایند" استفاده کنیم، تعریفِ آن را نیز در نامِ آن گنجانده‌ایم؛ و به‌حق اصطلاحاتی که خود، مفهوم را برسانند، کارِ آموختن را برای نوآموز زبان و نیز زبان‌آموز هموارتر می‌کنند. به‌علاوه محدودیتی که واژه‌ی غیرمنطبق بر معنا، در فهم مطلب ایجاد می‌کند حتا می‌تواند مانع گسترش تفکر در مورد هر پدیده شود.

ترجمه‌های فارسی باستان و میانه

ترجمه‌های فارسی باستان و میانه

نوشته‌ی پروانه فخام‌زاده

فصلنامه‌ی مطالعات ترجمه

سال اول، شماره‌ی چهارم، 1382

 

هدف مقاله‌ی حاضر پاسخ به این مسئله است که آیا در دوران باستان و میانه در ایران ترجمه وجود داشته است یا نه؟ و اگر وجود داشته، دلایل و چگونگی پیدایش آن چه بوده است؟ نقش‌های آن کدامند؟ و بررسیِ آن چه کمکی به علوم زبانی می‌کند؟

به این منظور با کنکاش در آثار ایران‌شناسانِ ایرانی و غیرایرانی، به توصیف آثار ترجمه پرداخته می‌شود و تأثیر بررسیِ تاریخ ترجمه بر تحقیقاتِ تاریخی محض و نیز چراییِ پیدایش ترجمه و تأثیر آن بر زندگی اجتماعیِ این دوران مورد تحلیل قرار می‌گیرد؛ و ترجمه به‌عنوان عامل حفظ مذهب، اتحاد، سلطه‌گرایی، و ایستادگی دربرابر نیستی معرفی می‌شود، عاملی که نخستین مدارج تکاملی اجتماعی را منعکس می‌کند و خبر از تحولات و چگونگی همزیستی اقوام پیشین می‌دهد.

در لابه‌لای متنِ مقاله، آثار ترجمه‌شده و زبان‌هایی که در آن‌ها به‌کار گرفته شده‌اند به‌تفکیک معرفی می‌شوند و برای دست‌یابیِ سریعِ خواننده به ارتباط زبان‌های مکتوب، در انتهای مقاله جدولی مقدماتی که ارتباط این زبان‌ها را نشان می‌دهد ارائه می‌گردد.

فرهنگ گویش خُلّاری

فرهنگ گویش خُلّاری

فاطمه مرادی (نیلوفر)

معرفی: پروانه فخام‌زاده

مجله‌ی گویش، دوره‌ی پنجم، شماره‌ی اول، فرهنگستان زبان و ادب فارسی 1378


خُلّار روستایی کوهستانی در 50 کیلومتری شمال غرب شیراز است و از آبادی‌های بخش مرکزی دهستان همایجان از توابع شهرستان سپیدانِ اردکان به‌حساب می‌آید. با توجه به آخرین سرشماری بهار 1385، تعداد 43 خانوار (220 نفر) در این روستا سکونت دارند. منبع اصلی درآمد آن‌ها کشاورزی دیم است، به‌علاوه‌ی باغ‌داری، پرورش زنبور و دام‌داری.

به‌نظر می‌رسد گویش خُلّاری بازمانده‌ی زبان فارسی میانه باشد و در دسته‌بندی گویش‌ها در ردیفِ گویش‌های جنوب غربی ایران و در زیرمجموعه‌ی  گویش‌های استان فارس قرار می‌گیرد.

در مورد خُلّاری‌های مقیم شیراز آمده که آنان هنوز گویش خود را حفظ کرده‌اند و در محیط خانوادگی به آن گفت‌وگو می‌کنند. خُلّاری‌ها از گذشته به دسته‌های مختلفِ حاج‌رضایی، شیخونی، کامِلکی و اغالی تقسیم شده‌اند..........