زبان اشاره
نویسنده: استلا آلِنیکوف
برگردان از روسی: پروانه فخامزاده
مدرس دانشگاه آزاد ایران واحد زعفرانیه
1380 دانشگاه آزاد، نشریۀ ترجمه، سال اول، شمارهی اول
حدود دوهزار سال پیش سیسرون در فن خطابهی خود گفت: همهی واکنشهای روان آدمی باید با حرکات همراه باشد؛ حرکات پنجهها، انگشتان و کشیدگی دستها به اطراف، کوبیدن پا بر زمین و بهویژه حرکات پرمفهوم چشم. این حرکات مانند زبان بدناند، زبانی که بربرها و وحشیان نیز آن را درمییابند. اشارات میتوانند کاملاً جایگزین واژهها و حتا حروف شوند، مانند حروف الفبای ناشنوایان، یا بر مفهومی دقیق دلالت کنند. افزونبراین میتوانند در نوع خود نماد و رمز به حساب آیند، مانند زبان اشارهی ورزش، علامتهای حرفهای در نیروی هوایی، ترابری، آتشنشانی و غواصی.
در سالهای اخیر مسئلهی ارتباط بدون کلام توجه دانشمندان را به خود جلب کرده است. در کلمبیا فرهنگی دوجلدی منتشر شده که شامل بیش از 2000 اشاره است که در آمریکای لاتین کاربرد روزمره دارد. مهارت در خواندن زبان اشاره به شناخت بهترِ منش، فرهنگ، سنتها، افسانهها و باورهای قومیِ ملیتهای مختلف یاری میکند و در آموزش زبانهای بیگانه، رقص، باله و هنرپیشگی بهرهی زیادی از اشارات گرفته میشود.
خاستگاه اشاره
ایما و اشاره جزو استعدادهای زیستی انسان است و جانداران دیگر نیز تا اندازهای از این توانایی برخوردارند. افرادی که در محیط زندگی خروس کولی1 به پژوهش پرداختهاند به پیچیدگی و درعینحال گویایی مراسم این پرنده پی بردهاند. وجود حرکات زیستیِ مشابه همچون آیین جفتگیری در انسان، پستانداران، پرندگان، ماهیها و حتا خزندگان، دانشمندان را متقاعد به نزدیکی انسان و حیوانات کرده است. البته در روند رشد اجتماعات انسانی، زبان اشاره پیچیدهتر و از نظر مفاهیم نوین اجتماعی غنیتر شده است، ضمن آنکه هر ملتی علامتهای ویژهی خود را بهوجود آورده است. برای نمونه حرکات مربوط به انکار (نه!) را درنظر میگیریم. به عقیدهی چارلز داروین، چرخش سر (حرکت طبیعی کودکان هنگامیکه از شیرخوردن از سینهی مادر امتناع میکنند) بهعنوان علامت نفی در جریان رشد اجتماعات انسانی نزد همهی مردم یکسان بوده است. ولی امروزه در مطالعهی ملیتهای مختلف، نمودهای گوناگونی از آن میبینیم. معروفتر از همه علامت نفی در بلغارستان است که جهانگردان را دچار مشکل میکند. آنجا تکاندادن سر از بالا به پایین بهمعنای (نه) و تکاندادن سر از یکسو به سوی دیگر بهمعنای (آری) است.
سرخپوستان آمریکا معمولاً با حرکت مختصر دست از مقابل صورت به سمت شانه، مفهوم (نه) را میرسانند. عربها و برخی ملتهای دیگر سر خود را به عقب میبرند و صدای نُچ درمیآورند و برای نشاندادن مخالفت شدید، ناخن شست دست راست خود را به دندان میگزند و سپس آن را با حرکتی تند بیرون میکشند. ترکها در چنین موقعیتی چانه را بالا میبرند، چشمها را تنگ میکنند و با زبان بهنرمی صدای نُچ درمیآورند.
ژاپنیها پنجههایشان را تکان میدهند و مالزیاییها تنها نگاه را به زمین میدوزند. زبان اشاره در مورد سلامگفتن، پرمایهتر و متنوعتر است. در گذشته چینیها بههنگام دیدار، دو دست خود را بههم میفشردند، در زمان ما سخنرانان این حرکت را برای ادای احترام به شنوندگان خود انجاممیدهند. اهالی پولینزی یکدیگر را در آغوش میگیرند و پشت هم را میمالند. اسکیموها به سر و شانهی طرف مقابل مشت میکوبند و اهالی لاپونی بینیشان را به هم میمالند و ساموآییها همدیگر را میبویند. مصریان بههنگام سلام، کف دست را به پیشانیِ خود میچسبانند، درست مانند وقتیکه چیزی را فراموش کرده باشند یا موقعیتی را از دست داده باشند. بعضی اقوام آفریقایی یکدیگر را در آغوش میگیرند و گونههایشان را بههم میسایند.
خب، آیا میشود در سکوت گفتوگو کرد؟ به نظر میرسد که این کار درنهایت شدنی است. در میان بومیان استرالیا سنتهایی حفظ شده است مانند ممنوعیت حرفزدن با واژهها. بیوهزنان در جریان تدفین شوهران؛ نوجوانان در گذر از مرحلهی نوجوانی به مرتبهی یک مرد2 و زنان هنگامیکه شوهرانشان را به شکار میفرستند باید سکوت اختیار کنند! و اینجاست که ایما و اشاره به یاری آنها میآید. برخی جهانگردان تعریف میکنند که بارها در قبیلههای استرالیایی زنانی را دیدهاند که بدون برزبانآوردن حتا یک کلمه، دیرزمانی با جنبوجوش در گفتوگو بودهاند. بهعلاوه نباید راهبان سکوتگرای3 مسیحی را نیز از یاد برد که طی سالها، تنها با اشاره مطالب خود را بیان میکردند.
معروف است که ساکنان جزیرهی سیسیل با استفاده از ایما و اشارههای پرجنبوجوش و معنادار با یکدیگر گفتوگو و حتا مطالبی را تعبیر و تفسیر میکنند. بنابر روایات در شهر سیراکیوز4، دیونِ5 جبار با تهدید به مجازات شدید، گفتوگوهای علنی و بحث و جدل را ممنوع کرده بود. در مقابله با این فرمان، مردم در کار و زندگی روزمره بهناچار به بحث و جدل با ایما و اشاره کشیده شدند.
خلقوخوی ملیتها و ایما و اشارات
مایکل آرچیل، روانشناس انگلیسی، در زمان گردشِ دور دنیای خود دریافت که در خلال گفتوگویی یکساعته، فنلاندیها یک بار، ایتالیاییها هشتاد بار، فرانسویها صدوبیست و مکزیکیها صدوهشتاد بار از اشارات استفاده میکنند. در مورد روسها وضع فرق میکند، (احتمالاً بهدلیل اینکه آنها از بیان احساسات خودداری میکنند). روسها تکان هیجانی دست را در هنگام گفتوگو نشانهی بیادبی میدانند.
برخلاف آداب معاشرت روسی که در آن اشاره با دست به شخص یا شیئی ممنوع است، مردم اسپانیا و آمریکای لاتین معمولاً هنگام گفتوگو آنچنان با شور و هیجان دستها، سر و شکلکهای صورتشان را بهکار میگیرند که کل اندیشه و آنچه که دربارهی آن به صحبت مشغولند، برای همهی اطرافیان روشن و آشکار میشود. در میان آنها معمولاً کلام آهنگین و اشارات درهمآمیختهاند.
با اینکه فاصلۀ جغرافیایی روسیه و ژاپن نسبتاً کم است، ولی مثلاً حرکتِ دست به گردن گذاشتن در نزد روسها بهمعنای تا خرخره خوردن و نزد ژاپنیها بهمفهوم اخراج از کار است. در تبت ممکن است عابری زبانش را به کسی که از روبهرو میآید نشان دهد، به این معنا که: "فکر بدی در سر ندارم"، درحالیکه حرکاتی از این نوع در کشوری دیگر میتواند منجر به درگیری شود.
برای اخطارِ "احتیاط!" یا "توجه!" ایتالیاییها، اسپانیاییها و اهالی آمریکای لاتین با انگشت اشارهی دست چپ، پلکِ پایینِ چشمشان را میکشند. در اتریش این حرکت نشانهی تحقیر است. ژاپنیها برخلاف اروپاییها دستها را به جلو دراز کرده، با زدن پنجهها به هم دست میزنند. در انگلستان کفزدنِ آرام و ریتمیک در کنسرت و یا تئاتر نشانهی عدم پذیرش خیلی جدی است و به این ترتیب بهسادگی به هنرپیشه امر میکنند که صحنه را ترک کند.
نوسان پنجهها به بالا و پایین در آرژانتین، اوروگوئه و ونزوئلا بهمعنای فریاد "خب که چی!" است، در پرو این حرکت بهمعنای "اَه چه اشتباهی کردم!" و در شیلی بهمعنای "ببین چی شد" است.
آیا رقص ملیتهای گوناگون زبان زیبا و روشن اشارات نیست؟ حرکات پیچیده و ظریفِ دستِ رقصندهی هندی و ژاپنی و نیز هر وضعیت او نشانهی اندیشهای خاص و مجموع آن داستانی حماسی به زبان اشارات است.
ایما و اشاره عناصر جداییناپذیر فرهنگ انسانیاند که در اعماق سدهها و هزارهها ریشه دواندهاند و کاوشهای باستانشناسی نیز گواه این مطلب است. مثلاً در ساختههای سفالی و نقشونگارهای دیواری که در مکزیک کشف شده، میتوان به چگونگی زبان اشارات در هزارهی اول پی برد: انگشت اشارهی دست راست، که بهطرف جلو کشیده شده، بهمعنای "تو" و دست چپ که به گوش اشاره میکند به مفهوم "توجه"، و گویا مجموع این دو حالت بهمعنای "گوش کن" بوده است. بر پایهی فرضیهها، سنگنوشتههای غارهای مکزیک باستان گویای آشنایی گستردهی آنها با زبان اشارات است.
آیا در این عصر آگاهی که بسیاری از مردم به سه یا چهار زبان صحبت میکنند، ایما و اشاره همچنان میتواند بهعنوان رسانه کاربرد داشته باشد؟ بدون شک آری.
امروزه که هزاران انسان از سراسر جهان در جشنوارههای جهانی، المپیادهای ورزشی و نشستهای علمی گرد هم میآیند، غالباً زبان اشارات در بهجریانانداختن نخستین ارتباطها و ایجاد تفاهم و علاقه درمیان آنها به یاری میآید.
زبان اشارات گاه گویاتر از زبان واژههاست.
پینوشتها:
1. خروس کولی پرندهایست وحشی، بزرگتر از کبوتر و شبیه خروس، با بالهای بزرگ و دم پهن و چشمهای درشت و کاکلی از پر، که بیشتر در کنار نهرها و سبزهزاران زندگی میکند.
2. مناسک گذر اصطلاحی است برای مراسمی که درطی آن یک شخص از حالتی به حالتی دیگر یا از پایگاهی به پایگاه دیگر عبور میکند. مناسک گذر مختص دفع خطرات مافوقطبیعی از شخص موردنظر یا کل جامعه است که حالت معلقی را بین حالت پیشین و حالت جدید بهوجود میآورد. (اصغر عسگری خانقاه، فرهنگ مردمشناسی، ص 289)
3. فرقۀ سکوتگرایان، فرقۀ سکوتزیان یا فرقۀ خاموشان. (تاریخ تمدن، ج 4، بخش 1)
4. شهر یونانینشین جزیرهی سیسیل.
5. حاکم جبار شهر سیراکیوز.