پروانه فخام زاده
پروانه فخام زاده

پروانه فخام زاده

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 10

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

10. نهضت ترجمه در عهد قاجار 1

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

انقلاب مشروطیت در ایران، مانند سایر انقلاب‌ها در کشورهای مختلفِ اروپایی در قرن نوزدهم، به‌فوریت ایجاد نشد. هر انقلاب، جدا از مبارزاتِ شجاعانه‌ی مجاهدان، در درجه‌ی نخست به زیربنایی فرهنگی نیاز دارد. اگرچه انقلاب مشروطه‌ی ایران و نهضت مشروطه‌طلبی، از نظر بنیادهای فرهنگی، قابل مقایسه با چنین نهضت‌هایی در کشورهای اروپایی نیست، ولی زیربنای فرهنگیِ آن آنقدر قدرتمند بود که باعث بیداری ایرانیان شود.

بیداری ایرانیان به چند عامل مهم بستگی داشت ازجمله مسائل طبقاتی (مبارزه‌ی بورژوازی با فئودالیزم)؛ روابط سیاسی با اروپا در زمان فتحعلی‌شاه؛ اعزام محصل به اروپا در زمان عباس‌میرزا،؛ پل فرهنگی تهران- قاهره، تهران- تفلیس؛ تهران- استانبول (که کتاب‌های متفکران اروپایی از همین نقاط به ایران می‌رسید)؛ وجود شخصیت‌های بزرگ تاریخی مثل امیرکبیر و اعضای خانواده‌ی قائم‌مقام؛ صنعت چاپ (که نشر روزنامه‌های مختلف و نیز ترجمه‌ی کتاب‌های مؤلفان اروپایی را درپی داشت) و البته عوامل دیگر.

کتاب‌های مختلفی که از زبان‌های اروپایی (عموماً فرانسه) به فارسی ترجمه شد، روشنفکران ایرانی را با تحولات و تاریخ و انواع حکومت‌های اروپا و نیز انقلاب‌های آزادی‌خواهانه‌ی مردم اروپا آشنا و میل تجددخواهی و مشروطه‌طلبی را در آن‌ها بیدار کرد.

تاریخ صنعت چاپ در ایران به نیمه‌ی اول قرن هفدهم میلادی می‌رسد. نخستین چاپ‌خانه‌های ایران متعلق به ارامنه‌ی جلفا بوده است. نخستین کتابی که در چاپ‌خانه‌ی ارامنه به‌چاپ رسید، کتابی است به نام ساقموس که در کتاب‌خانه‌ی بادالیان لندن موجود است و تاریخ آن 1638 میلادی است. تا قبل از کشف این کتاب، کلیه‌ی محققین، کتاب هارانتس وارک، که توسط خلیفه خاچاطور گیساراتی در تاریخ 1638 در جلفا به‌چاپ رسیده بود را نخستین کتاب چاپی ایران می‌دانستند. این کتاب‌ها با حروف چوبی چاپ می‌شدند و هم‌اکنون از کلیه‌ی این حروف در موزه‌ی جلفای اصفهان محافظت می‌شود. در این قرن، صنعت چاپ تنها متعلق به ارامنه بود.

در زمان عباس‌میرزا تنی‌چند از محصلان ایرانیِ اعزامی به اروپا (که در آن‌جا با صنعتِ چاپ آشنا شده بودند) پس از بازگشت به ایران، به‌سفارش عباس‌میرزا، چاپ‌خانه‌ای با حروف سربی و سنگی در تبریز به‌راه انداختند. چندی‌بعد میرزاصالح شیرازی، که او نیز یکی از شاگردان اعزامی به اروپا بود، در بازگشت به ایران چاپ‌خانه‌ای در تبریز تأسیس کرد و ازآن‌پس صنعت چاپ در ایران به‌طور جدی دنبال شد.

چاپ و چاپ‌خانه کمک‌های ذیقیمتی به فرهنگ ایرانیان کرد و باعث آشنایی آن‌ها با فرهنگ پیش‌رفته‌ی اروپا شد و ابزاری شد برای چاپ روزنامه‌ها و کتاب‌های فراوان در آن زمان.

ازجمله بهترین کتاب‌هایی که در زمان قاجاریه به فارسی ترجمه شد، دو کتابی بود که میرزارضا مهندس (از شاگردان اعزامی به اروپا در زمان عباس‌میرزا) به فارسی ترجمه کرد. عباس‌میرزا که تا حدودی به فرهنگ اروپا و علل پیشرفت سریع آنان آگاهی داشت، همواره خود را پطر کبیر ایران می‌دانست و شیفته‌ی شخصیت پطر کبیر و شارل دوازدهم بودو خودِ او بود که ترجمه‌ی دو کتاب بسیار خوب از دو مورخ درجه‌یک اروپا، یعنی ولتر و ادوارد گیبون را به میرزارضا سفارش کرد. عباس‌میرزا، که در سراسر زندگی آرزوی احیاءِ عظمت ایران را داشت، فکر می‌کردکه با ترجمه و چاپ این دو کتاب خواهد توانست در درباریانِ خواب‌آلوده و غفلت‌زده‌ی دربارِ مرده‌ی پدرش، فتحعلی‌شاه، که اشتیاقی جز هرچه‌بیش‌تر زن‌گرفتن نداشت، تحرکی ایجاد کند و باعث تحولاتی در ایران گردد زیرا او به‌خوبی می‌دانست که شکست ایران در اولین دوره‌ی جنگ‌های طولانی ایران و روس تنها نتیجه‌ی عقب‌ماندگی فکریِ ایران است. اما درواقع آرزوی عباس‌میرزا عبث بود، زیرا که فتحعلی‌شاه و اطرافیانِ او در فساد غوطه‌ور بودند.

اولین کتاب از فلاسفه‌ی غرب در سال 1279 هجری‌قمری در زمان ناصرالدین‌شاه ترجمه شد. نام این کتاب حکمت ناصریه یا کتاب دیاکرت است که همان کتاب معروف دکارت: گفتار در روش راه‌بردنِ عقل بود. این کتاب توسط یکی از علمای یهودی ایران به نام ملا لاله‌زار (لازار) به فارسی ترجمه شد. نوع ترجمه و نثر آن نه‌تنها چنگی به دل نمی‌زند بلکه جزو بدترین ترجمه‌های تاریخ ایران است. اما با همه‌ی این احوال این کتاب دریچه‌ی حکمت اروپا به ایران را باز کرد.

از پرکارترین مترجمان این عصر، محمدطاهرمیرزا، نوه‌ی عباس‌میرزا است که کتاب‌های بسیاری را به فارسی ترجمه کرد. سردار اسعد نیز از مترجمینِ دیگرِ این دوره است.

کتاب تاریخ سنت‌هلن از تاریخ‌های خوب فرانسوی بود که توسط علی‌خان، فرزند شاهزاده محمدطاهرمیرزا به فارسی ترجمه شد. شروع این رمان تاریخی از اواخر قرن هجدهم آغاز می‌شود و با تبعید ناپلئون به سنت‌هلن خاتمه می‌یابد. در این رمان تاریخی کلیه‌ی حوادث زندگی ناپلئون و مردم فرانسه و اروپا گردآوری شده است.

تاریخ فردریک گیوم در شرح وقایع زندگی فردریک گیوم، امپراتور پروس در قرن نوزدهم نیز از کتاب‌های بسیار خوبی بود که توسط شاهزاده محمدطاهرمیرزا به فارسی ترجمه شد. این کتاب حاوی کلیه‌ی حوادث سیاسی و انقلاب‌های آلمان و پروس از سال 1794 تا  اواخر قرن نوزدهم است.

در سال 1326 قمری کتابی به نام بوسه‌ی عذرا به فارسی ترجمه و منتشر شد. این کتاب در اصل مجسمه‌ی برنزی: (The bronze statue) یا بوسه‌ی باکره: (The virgin's kiss) نام داشت که توسط یکی از پرکارترین نویسندگان انگلیسی به نام جرج رینولدز: (G. Reynolds) نوشته شده است. مترجم کتاب شخصی است موسوم به سیدحسین صدرالمعالی که در زمان ناصرالدین‌شاه در اداره‌ی انطباعات منشی و مترجم کتاب از زبان هندی و اردو بوده است و این کتاب را نیز از انگلیسی (شاید هم از ترجمه‌ی هندیِ آن) به فارسی ترجمه کرده است. نثر ترجمه‌ی کتاب بوسه‌ی عذرا، نسبت به ترجمه‌های قبل، نثری است خوب و ساده و دلچسب که خواننده را به دنبال حوادث می‌کشد و سرگرمش می‌کند.

در زمانی که اعتمادالسلطنه وزیر انطباعاتِ ایران بود به این علت ‌که خود زبان فرانسه می‌دانست و چند کتاب نیز از فرانسه به فارسی ترجمه کرده بود (مثل طبیب اجباری اثر مولیر)، نهضت ترجمه باب شد و مترجمان بسیاری در وزارت انطباعات استخدام شدند و به ترجمه‌ی کتاب‌های مختلف از زبان‌های خارجی پرداختند. سیدحسین‌خان صدرالمعالی (سیدحسین شیرازی) نیز یکی از همین مترجمان بود.

کتاب هانری چهارم اثر الکساندر دوما نیز که توسط میرزا محمد امین‌دفتر به فارسی ترجمه شد رمانی است تاریخی که از عربی به فارسی ترجمه شده است. الکساندر دوما به وقایع خشک تاریخ قرنِ شانزدهم فرانسه و زندگی مردم فرانسه و نیز اتفاقات دربار فرانسه صورتِ دلنشینی داده و وقایع مستند تاریخی را با تخیلاتِ یک رمان‌نویس درهم آمیخته است تا خواننده را به دنبال حوادث بکشاند. نثر این ترجمه نسبتاً خوب است ولی خود ترجمه به‌علت این‌که از فرانسه به عربی و از عربی به فارسی برگردانده شده است جای حرف بسیار دارد.

گفتیم که انقلاب کبیر فرانسه (1789) و نیز انقلاب (1848) پاریس و کمونِ پاریس (1871) و سایرِ انقلاب‌های کشورهای مختلف اروپا در قرن نوزدهم، تأثیر فراوانی در شکل‌گرفتنِ انقلابِ مشروطه‌ی ایران داشتند. اما بیش‌ترین تأثیر را بر انقلاب مشروطه، انقلاب سال (1905) روسیه داشت و بیش‌ترین تأثیر در این راه، از کتابی بود به نام شورش روسیه که در سال (1326)، یک سال قبل از انقلاب مشروطه، توسط  سید عبدالحسین کرمانی به فارسی ترجمه شد. این کتاب از عربی به فارسی برگردانده شده است و براثر سهل‌انگاری مترجم (مترجم عربی یا ایرانی؟) متأسفانه نام نویسنده از قلم افتاده است. با وجود اهمیتِ فوق‌العاده‌ی این کتاب در ایجاد انقلاب مشروطه تا کنون در هیچ کتاب و جزوه و مقاله‌ای، که درباره‌ی انقلاب مشروطه باشد، نامی از این کتاب و تأثیر بزرگ آن بر آزادی‌خواهانِ ایران برده نشده است. شورش روسیه یکی از بهترین کتاب‌هایی است که قبل از انقلابِ مشروطه به فارسی ترجمه و به صورت جزوه منتشر شد. اما نسخه‌های آن توسط مأموران استبداد صغیر جمع‌آوری و توقیف شد تا این‌که بعدها در شوالِ 1327 به صورت کتابی کامل منتشر گردید.

دوره‌ی تاریخ انقلاب کبیر فرانسه به ترجمه‌ی یوسف مرتضوی تبریزی که در سال 1331 قمری به‌چاپ رسید یکی دیگر از کتاب‌های خوبِ ترجمه‌شده در عهد قاجاریه است. این کتاب در سه قسمت و به‌وسیله‌ی سه مؤلف تنظیم شده است. قسمت اول، که بهترین قسمت کتاب است، از سال‌های اول سلطنت لویی شانزدهم آغاز و در دوران قدرت روبسپیر پایان می‌یابد. در این قسمت، که متأسفانه نام نویسنده‌ی آن توسط مترجم ذکر نشده است، خواننده با جامعه‌ی فرانسه در قرن هجدهم و به دنبال آن با کلیه‌ی حوادثی که منجر به انقلاب شد و نیز کلیه‌ی رهبران انقلاب و احزاب مختلف و نمایندگان مجلس مؤسسان آشنا می‌گردد.

قسمت دوم کتاب به قلم الکساندر دوما است و از جنگ فرانسه با اتریش آغاز و با مرگ ماری‌آنتوانت (اکتبر 1793) پایان می‌یابد. قسمت سوم کتاب به قلم آدولف تی‌یر، رئیس‌جمهور فرانسه نوشته شده است. این قسمت از دورانِ قدرت مجلسِ کنوانسیون آغاز می‌شود و با آغاز اعمالِ قدرتِ ناپلئون پایان می‌یابد. در این قسمت خواننده با کلیه‌ی اقدامات کنوانسیون و قوانین مصوبه‌ی آن و نیز دشواری‌های کار انقلاب آشنا می‌گردد. می‌توان گفت که از نظر ارزش، این کتاب سه‌جلدی بهترین کتاب تاریخی است که در عهد قاجار ترجمه و به چاپ رسیده است.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 9

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

9. تیموریان- صفویه

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

تیموریان

در بایگانی ملی فرانسه Archives Nationales de France مدارکی موجود است که نشان می‌دهد که بین امیر تیمور گورکانی و شارل ششم، پادشاه فرانسه، چندین نامه ردوبدل شده است.

پس از ضعف دولت تیموری، اوزون حسن از ترکمانان آق‌قویونلو (857 هجری) بر تخت نشست. در همان سال سلطان محمد فاتح، پادشاه عثمانی، قسطنطنیه را گرفت و جنوب شرقی اروپا را مورد تهدید قرار داد. از این رو دولتِ ونیز سعی کرد اوزون حسن را برضد سلطان عثمانی برانگیزد. لذا در این دوره نیز نامه‌هایی ردوبدل شده است، که طبیعتاً نیاز به ترجمه داشته‌اند.

صفویه

در این دوره روابط میان ایران و فرانسه همچنان برقرار ماند. (آغاز این روابط به زمان شاه عباس می‌رسد). شاه عباس در سال 1610 میلادی توسط کشیشی به نام پِر ژوست pere Juste نامه‌ای به هانری چهارم فرستاد ولی وقتی‌که پِر ژوست وارد پاریس شد، هانری چهارم به‌قتل رسیده بود و معلوم نیست که نامه‌ی شاه ‌عباس به چه کسی داده شده است.

فرانسویان چون به تبلیغات مذهب کاتولیک توجه خاص داشتند، بعدها به این منظور نمایندگانی به ایران فرستادند. ازجمله در سال 1636 در زمان لویی سیزدهم کشیشی به‌نام دُوله دوکورمِنن Delaye de Cormesnin را به ایران فرستادند.

در 1664 نیز لویی چهارده، هیئتی پنج‌نفره، با عنوان سفارت، به دربار شاه عباس دوم فرستاد. در این میان نامه‌هایی ترجمه و ردوبدل شد.

در این زمان پِر رافائل دومان pere Raphael du Mans کشیش و رئیس هیئت مذهبی کاپوسن‌ها Capucins (فرقه‌ی کبوشی) در اصفهان بود. این کشیش دانشمند در حدود 50 سال از عمرش را در ایران گذراند و به زبان‌های فارسی، ترکی و تاحدی عربی تسلط داشت. به‌‌علاوه با ادبیات و دستور زبان فارسی و نیز شرق‌شناسی آشنایی داشت. او وضعِ ایرانِ آن زمان را در کتابی به نام Etat de le perse en 1660 به‌تفصیل شرح می‌دهد.

ژان شاردن Jean Chardin سیاحِ دیگری است که در همان ایام به ایران سفر کرده و علاوه‌بر سفرنامه‌ای مفصل، شرح تاج‌گذاریِ شاه سلیمان صفوی را نیز نگاشته است. کتاب اخیر در دوره‌ی قاجاریه به فارسی ترجمه و چاپ شده است. سفرنامه‌ی مفصل او نیز به فارسی ترجمه و چاپ شده. برخی نویسندگان فرانسوی ازقبیل مونتسکیو، لوساژ، و ولتر از اطلاعات او درباره‌ی ایران استفاده و در آثار خود به آن‌ها اشاره کرده‌‌اند.

از سیاحانِ دیگر فرانسوی ژان باتیست تاورنیه Jean Baptiste Tavernier است که در زمان صفویه بیش از 9 بار به ایران آمد. او نیز سفرنامه‌ای دارد با عنوان مسافرت‌ها در عثمانی و ایران و هند.

مُبَلِّغی به نام سانسون Sanson در سال 1683 میلادی به منظور تبلیغاتِ دینِ مسیح به ایران آمد. حاصلِ تحقیقات او نیز سفرنامه‌ای است که با وصف حال و شمایل شاه صفی آغاز می‌شود. کتاب سانسون با عنوان وضع حاضر ایران در سال 1694 میلادی در پاریس به چاپ رسید. این کتاب نیز به فارسی ترجمه شده است.

به‌طور کلی در اثر روابط این کشیشان و سیاحان، برخی از کتاب‌های ایرانی به فرانسه می‌رود و نیز کتاب‌هایی توسط ایشان درباره‌ی ایران و مشاهداتشان نوشته می‌شود. این کتاب‌ها که حاوی مشاهداتِ دست‌نویس بوده و بدون ترس و واهمه از دولت نوشته شده‌اند جزو منابع مهم تاریخ ایران محسوب می‌شوند. در آن زمان، یعنی تا قرن 17، فرانسه آثار درخور ترجمه نداشته و بنابراین متنِ خاصی برای ترجمه، از فرانسه، وارد ایران نشده است.

قرن 17 در تاریخ ادبیات فرانسه، خصوصاً قرن نمایش‌نامه است. آن‌هم نمایش‌نامه‌هایی که از تاریخ یونان و روم سرچشمه می‌گیرند. درنتیجه ترجمه‌ی آن‌ها به فارسی بی‌مورد می‌نموده است.

برعکس نمایش‌نامه‌های متعددی از داستان‌های ایرانی به زبان فرانسه نوشته می‌شود. درواقع از این تاریخ است که فرهنگ ایران به فرنگیان شناسانده می‌شود. فرانسویان نیازی مبرم به فراگیری زبان‌های شرقی، به‌ویژه فارسی، احساس می‌کنند. در اواخر قرن 17 مدرسه‌ای به نام Ecole des Jeunes de langues برای آموزش زبان تأسیس می‌شود. این مدرسه هسته‌ی اولیه‌ی مدرسه‌ی زبان‌های شرقی است که هم‌اکنون در فرانسه دایر است.

بنابراین می‌بینیم که این روابط موجب شناخت بیشتر زبان فارسی می‌شود. اروپاییان به ایران و تاریخ ایران علاقه نشان می‌دهند. در دوران سقوط صفویه و استقرار افغان‌ها در ایران، در طول 10 سال بیش از 20 کتابِ تاریخ درباره‌ی ایران نوشته می‌شود و دوباره پس از سقوط نادر، نگارش آثار تاریخی درباره‌ی ایران از سر گرفته می‌شود.

پس از صفویه، از دوران افشاریه و دوران زندیه متون ترجمه‌ی قابل‌توجهی در دست نیست.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 8

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

8. دوران مغول

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

یونانی‌ها و رومیان به مردم چادرنشین بیابان‌های سوریه و عربستان ساراسن sarazine می‌گفتند. در زمان جنگ‌های صلیبی مسلمانان را، به‌طور کلی، ساراسن خطاب می‌کردند. زبان ساراسن‌ها (یعنی فارسیِ آن زمان) یکی از زبان‌هایی بوده که از مغولستان تا سرزمین‌های اروپای غربی یا رواج کامل داشته یا حداقل بسیاری به این زبان می‌نوشتند و به آن تکلم می‌کردند. زبانِ ساراسن‌ها یا فارسی، به‌قدری غنی و مورد توجه بوده است که متونِ سیاسی را با آن می‌نوشتند.

در زمان مغولان، زبان فارسی زبانی کامل و وسیله‌ای برای مبادله‌ی نظرات سیاسی شناخته شد.

فتوحاتِ مغول موجب توسعه‌ی روابط سیاسی کشورهای آسیا و اروپا شد و به‌ویژه پاپ‌های روم می‌کوشیدند تا با خان‌های مغول مناسباتی برقرار کنند. سفیران پاپ نیز همه فارسی می‌دانستند.

در سال 1245 میلادی در لیون Lyon شورای مذهبی اسقف‌ها تشکیل شد و دو هیئت برای تبلیغ و دعوت به آیین مسیح به دربار خان‌های مغول فرستاده شدند زیرا دولت‌های اروپای غربی، در آن زمان، از مغولان وحشت داشتند و مایل بودند با آن‌ها برعلیه کشورهای مسلمان، مخصوصاً مصر، متحد شوند. البته سران مغول به نامه‌های پاپ جواب‌های تحقیرآمیزی می‌دادند.

یکی از مدارک ترجمه به زبان فارسی در دوران مغول‌ها، سندی است که در اوایل قرن بیستم در بایگانی راکدِ دربار واتیکان پیدا شد.

کیوک Kyuk امپراتور مغول به پاپ اینوسانِ چهارم 4thPope innocent  نامه‌ای نوشت، این نامه به زبان مغولی بود. ژان پلان دوکارپن آن را به زبان لاتین برگرداند ولی چون در آن زمان کسی در اروپا زبان لاتین نمی‌دانسته و به‌علاوه به ترجمه‌ی لاتین آن هم اعتماد نداشته‌اند، درست هم‌زمان با نوشته‌شدنِ نامه‌ی کیوک به زبان مغولی ترجمه‌ای نیز از آن به زبان ساراسن‌ها تهیه و همراه نامه‌ی اصلی به دربار پاپ فرستاده شد. این ترجمه که به زبان ساراسن‌هاست، همان سندِ تازه‌یافت‌شده در قرن حاضر است.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 7

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

7. ترجمه‌ی قرآن به زبان‌های مختلف 2

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

مترجمان فرانسوی

کازیمیرسکی kasimirski اهل لهستان و از شاگردان مکتب پاریس بود. تحصیلات شرق‌شناسیِ خود را در پاریس گذراند. او سال‌های متمادی وابسته‌ی سیاسی و مترجم سفارت فرانسه در ایران بود. قرآن را در میانه‌ی قرن 19 به زبان فرانسه‌ی فصیح ترجمه کرد. ترجمه‌ی او از بهترین ترجمه‌های قرآن به زبان فرانسه محسوب می‌شود، ولی می‌گویند که اعمال نظرهایی از او در ترجمه‌ی آن مشاهده می‌شود.

دوری‌یه du ryer مترجمِ فرانسویِ دیگری است که قبلاً راجع به او صحبت کرده‌ایم.

ژول لابوم Jules la baume ، دانشمند فرانسوی، آیاتِ قرآن کریم را ابتدا با تحمل زحمات فراوان، از حیث موضوع طبقه‌بندی کرد و به نام Le Koran analysé انتشار داد. این کتاب در مصر به‌وسیله‌ی استاد محمدفؤادالباقی، که عضو انجمن شورای مجامع علمی مستشرقین بود، با حفظ همان اسلوب منتشر شد. در سال 1334 شمسی آقای کیکاووس ملک‌منصور در تهران،پس از اجازه از محضر مرحوم حجه‌الاسلام حاج مهدی الهی قمشه‌ای و با استفاده از تفسیر قمشه‌ای، معانی آیات را منظم و آن را منتشر کرد.

گالاند آنتوان Galland Antoine ، خاورشناس فرانسوی (1715-1646) برای ترجمه‌ی قرآن کریم به زبان فرانسه، کوشش بسیار کرد.

گارسن دوتاسی Garecin de Tassy نیز تا سال 1884 در پاریس، کتاب‌های اصول وظایف مذهبیِ مسلمان‌ها، علم دین یا اسلامیت ازنظر قرآن، و نیز کتابی در شرح حال اخلاقِ کریمه‌ی حضرت رسول اکرم (ص) چاپ کرد.

علاوه بر ترجمه‌های انگلیسی و فرانسه که از قرآن برشمردیم ترجمه‌های بی‌شمارِ دیگری به زبان‌های دیگرِ دنیا انجام شده است ازجمله آلمانی، ایتالیایی، یونانی، رومانی، دانمارکی، چکسلواکی، بلغاری، فنلاندی، صربستانی، اسپانیایی، پرتغالی، روسی، هندی، اندونزیایی، ترکی، عبری، پشتو، ژاپنی، چینی، مالزیایی، فارسی، افریقایی، و... ... شرح و شمار آن‌ها در کتاب تاریخ ترجمه‌ی قرآن در جهان، تألیف دکتر جواد سلماسی‌زاده ثبت است.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 6

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

6. ترجمه‌ی قرآن به زبان‌های مختلف 1

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

مترجمان انگلیسی

روبرت روتنسی Robert Rotensee نخستین مترجم قرآن به انگلیسی بوده است. ترجمه‌ی او در سال 1143 تکمیل و در سطح وسیعی منتشر شده است.

آندره دوری‌یه Andre Du ryer در سال 1647 در پاریس ترجمه‌ی فرانسویِ قرآن را منتشر کرد که مورد توجه قرار گرفت و به‌سرعت کمیاب شد. این ترجمه در 1649 به انگلیسی و سپس به آلمانی، هلندی، دانمارکی، و بلژیکی انتشار یافت و سرانجام برای آخرین بار در سال 1770 در آمستردام به طبع رسید.

جرج سیل George Sale ، که مردی دانشمند بود، زبان عربی را در اوقات فراغت آموخت و به تحقیق در زمینه‌ی اسلام پرداخت. ترجمه‌ی او از قرآن در آوریل 1734 منتشر شد. ترجمه‌ی او یکصدوپنجاه سال دوام یافت و در این مدت ترجمه‌ی شایسته‌ی دیگری جانشین آن نشد.

در قرن نوزدهم راد وِل Rod Well قرآن را ترجمه کرد. او علاوه‌بر ترجمه، ترتیبِ سوره‌ها و فصل‌ها را تغییر داد. ترجمه‌‍‌ی او برای نخستین بار در سال 1861 چاپ و در 1909 تجدید چاپ شد.

پیکتال Pikthal W سال‌های زیادی را در شرق می‌زیست. او فردی مسلمان، دانشمند و روشن‌فکر بود. قرآنِ ترجمه‌ی او در 1930 در لندن به چاپ رسید. او می‌گفت که غرض و هدفش از ترجمه‌ی قرآن نمایاندن طبیعت و اهمیتِ قرآن و نیز آشناکردنِ خوانندگانِ انگلیسی‌زبان با چگونگیِ اعتقادِ مسلمانانِ جهان به معنای کلماتِ قرآن است.

دکتر ریچارد بِل R. Bell، محقق در ادبیات عرب، ترجمه‌ی دیگری در سال‌های 39-1937 ارائه کرد.

از مقایسه‌ی دو ترجمه‌ی انگلیسیِ قرآن، اثر پیکتال و بِل کاملاً آشکار است که با آن‌که بِل مدرسِ کرسی عربیِ دانشگاه ادینبورگ بوده ولی پیکتالِ مسلمان آیات را بهتر درک و ترجمه کرده است.

پروفسور آرتور آربری Arthur J. Arberry درحدود سال 1955 یکی از معتبرترین ترجمه‌های قرآن را ارائه داده است. وی می‌گوید: پیش از ترجمه‌ی قرآن، برای سالیان متمادی آن را مطالعه می‌کردم. بعد زمانی رسید که یک‌بار آن را از ابتدا تا انتها با دقتِ بسیار در لفظ و معنا خواندم. سپس کوشیدم بهترین عبارات و الفاظ انگلیسی را در مطابقه با متنِ اصلی برگزینم. شیوه‌ی کارِ من سبب شده است تا به طرزی موشکافانه به اعماق قرآن فرو روم، کاوش کنم و روح آن را دریابم و هوش و گوش خود را آماده‌ی درکِ زیبایی‌ها و آهنگ و رموز قرآن گردانم.

غیر از افرادی که در بالا نام بردیم، رینولد نیکلسن R. Nicholson و کلود سیوری Claud Sauary نیز به ترجمه‌ی بخش‌هایی از قرآن اقدام کرده‌اند. د. لین D. Lynn ترجمه‌ی جرج سیل را تجدیدنظر و آن را اصلاح و به آن مطالبی افزود. سر ویلیام مویر Sir William Muir  و جین گاگنیرز Jean Gagniers نیز ترجمه‌هایی از قرآن داشته‌اند.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 4

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

4. نهضت ترجمه در جهان اسلام

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

نهضت علمیِ اسلام از قرائت و تفسیر قرآن و حدیث آغاز می‌شود.

دین اسلام بر سرزمین‌های پهناوری با میراث غنی فرهنگ و تمدن استیلا یافت و درنتیجه‌ی این پیروزی و فتوحات برق‌آسای جهانِ اسلام، مسیحیان و یهودیانِ بسیاری به دینِ نو گرویدند و ایرانیان و هندیان و مصریان و سریانیان و مغربیان و اسپانیاییان بی‌شماری تابع دینِ فاتح شدند.

در آن زمان کلیسا با ازدواج میان ادیان، مخالف بود ولی علیرغم مخالفت کلیسا، ازدواج میان مسلمانان و مسیحیان و نیز مسلمانان و یهودیان رواج گرفت.

پزشکان حاذق و دانشمندان برجسته‌ی یهودی و مسیحی نیز به درگاه خلفای اسلامی پیوستند.

درنتیجه‌ی چنین رخدادهایی نیاز به مبادله‌ی گسترده‌ی اندیشه‌های عقلانی به‌شدت احساس می‌شد.

اُمویان به‌دلیل جنگ‌های داخلی و خارجی، امنیت و قرار نداشتند و عباسیان نیز از جنگ در امان نبودند.

در پایان قرن اول هجری، مترجمانِ مسلمان، خُرده‌کارهایی را ترجمه می‌کردند.

در نیمه‌ی دوم قرن دوم هجری نهضت ترجمه پا گرفت و در قرن سوم هجری (عصر کلاسیک اسلام) به اوج خود رسید و تا قرن پنجم ادامه یافت. بنابراین مسلمانان بیش از 3 قرن سخت مشغول ترجمه‌ی آثار علمی و فلسفی و ادبی و مذهبی تمدن‌های کهن بودند و میراثِ انسانیِ بزرگی را از شش زبانِ شناخته‌شده‌ی آن زمان یعنی عبری، سریانی، فارسی، هندی، لاتینی، و یونانی به زبان عربی برگرداندند و از آنِ خود کردند.

در آن زمان مؤسسه‌ای علمی به‌نام بیت‌الحکمه برای جادادنِ مترجمان و حفظ آثار بنیان نهادند و هیئت‌هایی در جست‌وجوی کتاب‌های مهم به ایران و هند و قسطنطنیه گسیل داشتند.

ترجمه‌های آن‌ها در ابتدا در زمینه‌ی علومی بود که رابطه‌ی مستقیم با کار و زندگی روزمره داشت و پس از آن ترجمه‌ی متون فلسفی مورد توجه و در دستور کار قرار گرفت.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 3

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

3. توقع منتقدان از ترجمه

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

جاحظ (ابوعثمان عمروبن بحر 160-255 ق.) در کتاب الحیوان درباره‌ی ترجمه نوشته است:

1. تواناییِ ذهنیِ مترجم باید هم‌پایه‌ی تواناییِ ذهنیِ صاحبِ اثرِ مورد ترجمه باشد.

2. مترجم باید بر هردو زبان به یک اندازه، یا تقریباً به یک اندازه، مسلط باشد.

3. چون ذات و روحِ هر زبان، خاصِ آن زبان است، درنتیجه شیوه‌ی بیان، اصطلاحات و ترکیبات، ساختمان و نحو، امکاناتِ ایجاز یا اطنابِ هر زبان با زبانِ دیگر متفاوت است و مترجم به‌هنگام کار باید به این نکته توجهی ویژه داشته باشد.

4. در روند ترجمه، دو زبان به یک‌دیگر آسیب می‌رسانند و نحو و ترکیبِ0 کلام و سایرِ خصوصیاتِ هر زبان ممکن است واردِ زبانِ دیگر شود. هر زبان می‌تواند عناصرِ زبانِ دیگر را واردِ نظامِ دستوریِ خود کند و درنتیجه دستورِ زبانِ آن دچار تغییر و تحول شود.

5. ترجمه‌ی متون هندسه و نجوم و پزشکی و جز اینها بسیار دشوار است و دشواری‌های ترجمه‌ی متون مذهبی و کلامی، صرف‌نظر از متون ادبی، اعم از نظم و نثر، بسیار بیش‌تر و بزرگ‌تر است و با موانعِ غیرقابل‌عبوری روبه‌روست. مترجم ملزم به اندیشه در این نکات و فائق‌آمدن بر بسیاری از آن‌هاست.

6. صحت و درستیِ متنِ نسخه‌ی اصلی امر بسیار مهمی است که مترجم باید در ابتدای کار نسبت به آن اطمینان حاصل کند.

داشتنِ چنین عقایدی حاکی از عمق بصیرت و ذهنِ نقاد جاحظ است. البته این نظرها قاطع نیستند و در شرایطِ ویژه امکانِ نقض آن‌ها وجود دارد.

اهمیتِ مطرح‌کردنِ این نظرات و دیدگاه‌ها زمانی آشکار شد که مترجمانِ کم‌مهارت را واداشت تا برای برطرف‌کردنِ نقصِ ترجمه‌های خود از اشخاصِ دیگری که در ادبیاتِ زبانِ مبدأ مهارت داشتند راهنمایی بخواهند و کمک بگیرند.

ترجمه و تجدیدنظر

بیش‌ترِ مترجمانی که زبانِ مادری‌شان سریانی بود و با زبانِ عربی آشناییِ مختصری داشتند، ترجمه‌های بدی را ارائه می‌دادند و کارِ آن‌ها ازنظر زبان و سبک نیاز به تجدیدنظر داشت.

با استناد به کتاب الفهرستِ ابن‌ندیم، به‌دلیل وجود چنین ترجمه‌هایی، مشغله‌ی جدیدی به‌وجود آمد برای اصلاح و تجدیدنظر در ترجمه‌ها.

در نخستین دوره‌ی ترجمه، یعنی پیش از دوران حنین‌بن‌ اسحاق و مکتبِ او، یعنی زمانی‌که مترجمانِ سریانی، مهارت چندانی در ترجمه از عربی نداشتند، گاه مترجمی که زبان عربی را خوب نمی‌دانست، از نویسنده‌ی دیگری که در کارِ نوشتن به عربی قوی‌پنجه بود، تقاضا می‌کرد تا کارش را مورد سنجش قرار دهد. ازجمله تجدیدنظرکنندگان در کار ترجمه می‌توان از قسطابن لوقا البعلبکی و حنین‌بن اسحاق و کندی نام برد.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 2

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه

2. فراهم‌آوردن متون انتقادی

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

گاه از یک اثر چندین ترجمه یافت می‌شود. از ظاهرِ این ترجمه‌ها چنین برمی‌آید که هرکدام از روی نسخه‌ی متفاوتی ترجمه شده است. درنتیجه آشکار می‌شود که مترجمان برای ترجمه‌ی یک متن، چندین نسخه‌ی متفاوت از آن را فراهم می‌کرده‌اند.

یکی از نمونه‌های انتقاد متون، نظر یحیی‌بن عدّی در تفسیر مقاله‌ی "آلفای کوچکِ" ارسطو است.

او در پایان تفسیر خود بر مقاله‌ی آلفای کوچک می‌نویسد که فصل آخرِ این مقاله تنها در ترجمه‌ی اسحاق‌بن حنین وجود دارد. او این فصل را در ترجمه‌های سریانی و دیگر ترجمه‌های عربی پیدا نکرده است.

به‌علاوه می‌گوید که این فصل آخر درخورِ مقاله‌ی آلفای کوچک نیست بلکه به‌نظر می‌رسد بیشتر مناسب مقاله‌ی آلفای بزرگ باشد، زیرا مفهوم مقاله‌ی آلفای بزرگ را بیان می‌کند.

این اظهارنظر دال بر وجود نسخه‌های کهن‌تر، صحیح‌تر و متعددی است که این فصل را نداشته‌اند.

بنابر سخن ابن عدّی و نیز وجود نسخه‌های معتبر، می‌توان پذیرفت که این فصل الحاقی بوده است.

مترجمانِ عصر کلاسیکِ اسلام (قرن سوم هجری/ نهم میلادی) ابتدا می‌کوشیدند تا متن یونانی منقحی، ازطریق مقابله‌ی نسخه‌های خطی موجود، پیدا و سپس به ترجمه‌ی آن اقدام کنند.

شیوه‌ی کار حنین‌بن اسحاق و مترجمانِ همکار او نیز همین بود و آن‌ها اگر از اثری فقط یک نسخه‌ی خطی در دست داشتند، ترجمه‌ی آن را به زمانی موکول می‌کردند که به نسخه‌های دیگری از آن دست یابند.

حنین تمامی موارد اختلاف میان نسخه‌ها را ذکر نمی‌کرد ولی از حواشی ترجمه‌هایش پیداست که به مهم‌ترین اختلاف‌ها اشاره می‌کرده است.

در قرنِ بعد، از تعداد کسانی که مستقیماً از متن یونانی به عربی ترجمه می‌کردند کاسته شد و بیشتر مترجمان از سریانی به عربی ترجمه می‌کردند. البته مرجع‌های سریانی، ترجمه‌هایی بودند که در قرنِ پیش در دستگاه حنین و معاصران و اسلافِ او، برمبنای متونِ یونانیِ منقح، فراهم آمده بود.

برای کسب اطلاع درباره‌ی چگونگیِ نقد متون در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) می‌توان ترجمه‌ی عربیِ نسخه‌ی منحصربه‌فردی از کلیّات ارغنون ارسطو و حواشیِ آن را مطالعه کرد. این نسخه به‌ کوشش ابوالخیر حسن‌بن سُوار، معروف به ابن‌الخمّار (متولد 331 هجری: 942 میلادی) فراهم آمده است.

درس‌هایی از تاریخچه‌ی ترجمه 1

درس‌هایی از تاریخچه‌ی  ترجمه

1. فن ترجمه و انتقال فلسفه‌ی یونانی به جهان اسلام

پروانه فخام‌زاده

دانشگاه آزاد زعفرانیه

1375-1383

 

در نیمه‌ی نخستِ قرن یکم هجری، در مراکز فرهنگیِ یونانی در شرق، فلسفه و منطق ارسطو بیش از مباحثِ فلسفیِ دیگر مورد توجه بود.

نسخه‌های خطی چگونه تهیه می‌شد؟

نسخه‌های خطی را یا دانشمندان گردآوری می‌کردند یا برای تهیه‌ی آن‌ها هیئت‌های رسمی به کشورهای دیگر فرستاده می‌شدند.

یکی از مهم‌ترین هیئت‌ها، با برجسته‌ترین دانشمندان، توسط مأمون، خلیفه‌ی عباسی (خلافت از 198 تا 218 هجری) (813 تا 833 میلادی) گسیل شد.

در الفهرستِ ابن‌ندیم ثبت است که: مأمون شبی ارسطو را در خواب دید و در اثر این خواب تصمیم گرفت تا هیئتی ازمیان دانشمندان برای تهیه‌ی نسخه‌های خطی برگزیند.

صرفنظر از درستی یا نادرستی این روایت، مأمون، حجاج‌بن مَطَر، ابن‌البطریق و چند تنِ دیگر را برای آوردنِ نسخه‌های خطی به امپراتوری بیزانس گسیل کرد.

این فرستادگان ازمیان نسخه‌هایی که یافتند، تعدادی را برگزیدند و آن‌ها را در بغداد به خدمت مأمون بردند و مأمون فرمانِ ترجمه‌ی آن‌ها را صادر کرد.

هیئت دیگری نیز ازجانب بنوموسی، فرزندان موسی‌بن شاکر یعنی: محمد، احمد و حسن، که دانشمندان ثروتمندی بودند، روانه‌ی دیار غرب شد.

مشهورترین مترجم آن زمان حنین‌بن اسحاق با این هیئت همراه بود.

ابن‌ندیم می‌گوید: "آن‌ها کتاب‌های شگفت‌انگیز و تصنیفات غریبی در فلسفه و هندسه و موسیقی و حساب و طب با خود آوردند. بنوموسی مترجمانی مانند حنین‌بن اسحاق و حُبیش‌بن حسن و ثابت‌بن قُرّه و چندتنِ دیگر را به خدمت گرفته بودند و در ازای ترجمه‌ی کتاب‌ها ماهانه مبلغی در حدود 500 دینار به آن‌ها می‌پرداختند.

همان‌گونه که ذکر شد، برخی از دانشمندان مستقلاً نسخه‌های خطی برای خود تهیه می‌کردند. مثلاً ابن‌ندیم می‌گوید که قسطابن لوقای بعلبکی نسخه‌هایی با خود آورد و آن‌ها را ترجمه کرد.