درسهایی از تاریخچهی ترجمه
9. تیموریان- صفویه
پروانه فخامزاده
دانشگاه آزاد زعفرانیه
1375-1383
تیموریان
در بایگانی ملی فرانسه Archives Nationales de France مدارکی موجود است که نشان میدهد که بین امیر تیمور گورکانی و شارل ششم، پادشاه فرانسه، چندین نامه ردوبدل شده است.
پس از ضعف دولت تیموری، اوزون حسن از ترکمانان آققویونلو (857 هجری) بر تخت نشست. در همان سال سلطان محمد فاتح، پادشاه عثمانی، قسطنطنیه را گرفت و جنوب شرقی اروپا را مورد تهدید قرار داد. از این رو دولتِ ونیز سعی کرد اوزون حسن را برضد سلطان عثمانی برانگیزد. لذا در این دوره نیز نامههایی ردوبدل شده است، که طبیعتاً نیاز به ترجمه داشتهاند.
صفویه
در این دوره روابط میان ایران و فرانسه همچنان برقرار ماند. (آغاز این روابط به زمان شاه عباس میرسد). شاه عباس در سال 1610 میلادی توسط کشیشی به نام پِر ژوست pere Juste نامهای به هانری چهارم فرستاد ولی وقتیکه پِر ژوست وارد پاریس شد، هانری چهارم بهقتل رسیده بود و معلوم نیست که نامهی شاه عباس به چه کسی داده شده است.
فرانسویان چون به تبلیغات مذهب کاتولیک توجه خاص داشتند، بعدها به این منظور نمایندگانی به ایران فرستادند. ازجمله در سال 1636 در زمان لویی سیزدهم کشیشی بهنام دُوله دوکورمِنن Delaye de Cormesnin را به ایران فرستادند.
در 1664 نیز لویی چهارده، هیئتی پنجنفره، با عنوان سفارت، به دربار شاه عباس دوم فرستاد. در این میان نامههایی ترجمه و ردوبدل شد.
در این زمان پِر رافائل دومان pere Raphael du Mans کشیش و رئیس هیئت مذهبی کاپوسنها Capucins (فرقهی کبوشی) در اصفهان بود. این کشیش دانشمند در حدود 50 سال از عمرش را در ایران گذراند و به زبانهای فارسی، ترکی و تاحدی عربی تسلط داشت. بهعلاوه با ادبیات و دستور زبان فارسی و نیز شرقشناسی آشنایی داشت. او وضعِ ایرانِ آن زمان را در کتابی به نام Etat de le perse en 1660 بهتفصیل شرح میدهد.
ژان شاردن Jean Chardin سیاحِ دیگری است که در همان ایام به ایران سفر کرده و علاوهبر سفرنامهای مفصل، شرح تاجگذاریِ شاه سلیمان صفوی را نیز نگاشته است. کتاب اخیر در دورهی قاجاریه به فارسی ترجمه و چاپ شده است. سفرنامهی مفصل او نیز به فارسی ترجمه و چاپ شده. برخی نویسندگان فرانسوی ازقبیل مونتسکیو، لوساژ، و ولتر از اطلاعات او دربارهی ایران استفاده و در آثار خود به آنها اشاره کردهاند.
از سیاحانِ دیگر فرانسوی ژان باتیست تاورنیه Jean Baptiste Tavernier است که در زمان صفویه بیش از 9 بار به ایران آمد. او نیز سفرنامهای دارد با عنوان مسافرتها در عثمانی و ایران و هند.
مُبَلِّغی به نام سانسون Sanson در سال 1683 میلادی به منظور تبلیغاتِ دینِ مسیح به ایران آمد. حاصلِ تحقیقات او نیز سفرنامهای است که با وصف حال و شمایل شاه صفی آغاز میشود. کتاب سانسون با عنوان وضع حاضر ایران در سال 1694 میلادی در پاریس به چاپ رسید. این کتاب نیز به فارسی ترجمه شده است.
بهطور کلی در اثر روابط این کشیشان و سیاحان، برخی از کتابهای ایرانی به فرانسه میرود و نیز کتابهایی توسط ایشان دربارهی ایران و مشاهداتشان نوشته میشود. این کتابها که حاوی مشاهداتِ دستنویس بوده و بدون ترس و واهمه از دولت نوشته شدهاند جزو منابع مهم تاریخ ایران محسوب میشوند. در آن زمان، یعنی تا قرن 17، فرانسه آثار درخور ترجمه نداشته و بنابراین متنِ خاصی برای ترجمه، از فرانسه، وارد ایران نشده است.
قرن 17 در تاریخ ادبیات فرانسه، خصوصاً قرن نمایشنامه است. آنهم نمایشنامههایی که از تاریخ یونان و روم سرچشمه میگیرند. درنتیجه ترجمهی آنها به فارسی بیمورد مینموده است.
برعکس نمایشنامههای متعددی از داستانهای ایرانی به زبان فرانسه نوشته میشود. درواقع از این تاریخ است که فرهنگ ایران به فرنگیان شناسانده میشود. فرانسویان نیازی مبرم به فراگیری زبانهای شرقی، بهویژه فارسی، احساس میکنند. در اواخر قرن 17 مدرسهای به نام Ecole des Jeunes de langues برای آموزش زبان تأسیس میشود. این مدرسه هستهی اولیهی مدرسهی زبانهای شرقی است که هماکنون در فرانسه دایر است.
بنابراین میبینیم که این روابط موجب شناخت بیشتر زبان فارسی میشود. اروپاییان به ایران و تاریخ ایران علاقه نشان میدهند. در دوران سقوط صفویه و استقرار افغانها در ایران، در طول 10 سال بیش از 20 کتابِ تاریخ دربارهی ایران نوشته میشود و دوباره پس از سقوط نادر، نگارش آثار تاریخی دربارهی ایران از سر گرفته میشود.
پس از صفویه، از دوران افشاریه و دوران زندیه متون ترجمهی قابلتوجهی در دست نیست.
درسهایی از تاریخچهی ترجمه
5. خدمات عباسیان
پروانه فخامزاده
دانشگاه آزاد زعفرانیه
1375-1383
منصور، خلیفهی عباسی، در سال 145 هجری قمری (763 میلادی)، دارالخلافهی بغداد را بنیاد نهاد و برای گسترش فرهنگ اسلامی به جستوجوی پزشکان و مترجمان برجسته پرداخت.
مأمون، که از جانشینان منصور بود، راه او را ادامه داد و ترجمه و مطالعهی تحقیقیِ آثار کلاسیک را تشویق کرد.
در زمان او سه مرکز ترجمه وجود داشت:
1. اسکندریه: این مرکز وارث فرهنگ و تمدنِ آتن بود و واسطهی اندیشهی یونانی و اسلامی شد.
2. جندیشاپور: خسرو انوشیروانِ اول مدرسهی مشهور طب را در این مرکز دایر کرده بود و بعدها نیز در آنجا به علم طب پرداختند.
3. حرّان: در این مرکز به تمدن کهن یونانی، نجوم، ریاضی، و گیاهشناسی پرداختند.
عبداللهبن المقفع از مترجمان ایرانیِ مسلمان است که کتاب کلیله و دمنه را به عربی ترجمه کرد.
محمد، پسر ابن مقفع، چند رسالهی منطقی ازجمله ایساغوجی فرفوریوس و قاطیغوریاس و ارمینیاس و نیز آنالوطیقای ارسطو را، که در زبان فارسی شناخته شده بود، به عربی برگرداند.
آثار ارسطو عمدتاً در مکتب حنین و پسرش اسحاق و معاصران او به عربی ترجمه شد. حنین و اسحاق مترجمانی بسیار امانتدار بودند و اگر از ترجمهی خود رضایت نداشتند، مجدداً اثر را ترجمه میکردند.
دانشمندی مسیحی به نام یحییبن عدّی (متوفی به سال 363 ه.ق.) در کار ترجمه به حنین و اسحاق کمک میکرد و ترجمههای سریانیِ حنین از متون یونانی را به عربی برمیگرداند و با جدیّتِ ستایشانگیزی به انتقال آثار ارسطو به جهان اسلام یاری میکرد. شاید بتوان او را پس از اسحاق مهمترین مترجمِ آثار فلسفی و منطقی دانست.
موضوعِ ترجمههای اسلامی
کیمیا و طب نخستین علومی بودند که توجه مسلمانان را به خود جلب کردند.
ولی از آنجا که شاخههای گوناگون دانش با پیوندی طبیعی به یکدیگر مرتبطاند، نهضتِ علمیِ اسلامی به کیمیا و طب اکتفا نکرد و به علوم طبیعی و مابعدطبیعی و دینی نیز روی آورد.
کتاب مقدس و انجیلها و آثار مانوی و زردشتی ترجمه شدند. در نجوم و ریاضی و سیاست آثاری از هندی و فارسی به عربی برگردانده شدند و کتب هندسه و طب و نجوم نیز از یونانی به عربی ترجمه شدند. مهمتر از همه متون فلسفه و منطق بهویژه آثار ارسطو و شاگردانش، جالینوس، افلاطون و... در این دوره ترجمه شدند.
ترجمههای فارسی باستان و میانه
نوشتهی پروانه فخامزاده
فصلنامهی مطالعات ترجمه
سال اول، شمارهی چهارم، 1382
هدف مقالهی حاضر پاسخ به این مسئله است که آیا در دوران باستان و میانه در ایران ترجمه وجود داشته است یا نه؟ و اگر وجود داشته، دلایل و چگونگی پیدایش آن چه بوده است؟ نقشهای آن کدامند؟ و بررسیِ آن چه کمکی به علوم زبانی میکند؟
به این منظور با کنکاش در آثار ایرانشناسانِ ایرانی و غیرایرانی، به توصیف آثار ترجمه پرداخته میشود و تأثیر بررسیِ تاریخ ترجمه بر تحقیقاتِ تاریخی محض و نیز چراییِ پیدایش ترجمه و تأثیر آن بر زندگی اجتماعیِ این دوران مورد تحلیل قرار میگیرد؛ و ترجمه بهعنوان عامل حفظ مذهب، اتحاد، سلطهگرایی، و ایستادگی دربرابر نیستی معرفی میشود، عاملی که نخستین مدارج تکاملی اجتماعی را منعکس میکند و خبر از تحولات و چگونگی همزیستی اقوام پیشین میدهد.
در لابهلای متنِ مقاله، آثار ترجمهشده و زبانهایی که در آنها بهکار گرفته شدهاند بهتفکیک معرفی میشوند و برای دستیابیِ سریعِ خواننده به ارتباط زبانهای مکتوب، در انتهای مقاله جدولی مقدماتی که ارتباط این زبانها را نشان میدهد ارائه میگردد.